قدس آنلاین: نظامیان مظلومترین قشر ارباب جمعی دولتند. یک مدیرکل ساده در فلان اداره کم اهمیت یا یک عضو شورای شهری چند هزار نفری که در شهرستانی کم جمعیت و دورافتاده با 2، 3 هزار رأی بر کرسی شورا تکیه زده، برای خودش کیا و بیایی دارد و میان جمعی کثیر سرشناس است. اما یک سردار باسابقه چند دهساله که مأموریتهایی خطیر را از سرگذرانده، بارها مجروح شده و هزاران نیرو در زیرمجموعهاش از او فرمان میبرند و بخش بسیار مهم و حساسی از امنیت و نظم مملکت در کنترل وی است، بیتردید جز در میان اندک نیروهایش شناخته شده نیست. هیچکس در شهر و حتی در اطرافیان قدر و منزلت او را نمیداند و تصور اینکه این آدم ساکت و تودار که در پیادهرو قدم میزند، پهلوانی است که امنیتمان را از امثال او داریم، برای شهروندان غیرممکن است. آنها همواره مظلومند و از شهرت گریزان.
سرداری تا سردار شود و این شأن را بیابد، باید به منزلتی برسد که اضلاع سه گانه یک مثلث معروف را فتح کند. عزت، قدرت و سلامت. آنها بیهیچ چشمداشتی برای آبروی این سرزمین خود را فدا میکنند. سختترین آموزشها، تکنیکها و فنون جنگی را روزها فرا میگیرند و جدای از آن هرگز آلوده امور مالی نمیشوند. سلامتی مالی از ارکان اصلی زندگی یک سردار است. در این میان آنکه هر سه اینها را با هم داشته باشد، نوبری است و باز در این بین آن سردار اسطوره است که ضمن داشتن تمام این صفات، مردم نیز او را چون جان خویش گرامی دارند و همپای پهلوانان اسطورهای خویش از او یاد کنند. رسیدن به چنین درجهای اگر نگوییم غیرممکن و معجزه است، بیشک، بسیار بسیار سخت است. حتماً تهمتن در شاهنامه، یعنی همان رستمی که همه ما در مثلهایمان او را نماد مردی و سخاوت و انسانیت و قدرت و... میدانیم، چه بسیار دشمنانی داشت.
حالا چگونه است در این زمانه که دوستان اندکند و دشمنان بسیار، سرداری ظهور کند که از کنارههای اروند تا سرخس، از بندر «گواتر» تا «ماکو»، همه و همه ایرانیان او را چون عزیزترین عضو خانواده خویش گرامی بدارند. وقتی میگویم همه ایرانیان، مرادم به راستی همه ایرانیان است، از هر شهر و دیاری، با هر قومیتی، هر دین و مذهبی، با هر سن و سال و با هر طبقه اجتماعی و سطح تحصیلات و شغل و غیرهای... چرا چنین شد؟ در وجود سردار سلیمانی چه بود که حاج قاسم را چنین بر فراز آسمانها نشاند، چنانکه حتی دشمنان قسم خوردهاش که سالها به دنبال ریختن خونش بودند، پس از به شهادت رساندن او، مقابل انبوه دوربینهای خبری جهان، توان حفظ روحیه و دست کم نمایش بیتفاوتی را نداشتند.
لابد شما هم ترامپ را دیدید وقتی که در کنفرانس خبری از شهادت سردار گفت و این دروغ که همه چیز خوب است. به وضوح تمام تن و بدنش میلرزید. همه رسانههای دنیا پس از این کنفرانس خبری مسخرهاش کردند. او دریای مردم ایران را در اهواز و مشهد و قم و تهران و کرمان دیده بود. تمام تصوراتش از حاج قاسم و دریای محبوبیت او ویران شده بود. او حالا متوجه شده بود دستش به خون چه مردی آلوده شده است و از عظمت جنایتی که مرتکب شده، سخت وحشت کرده بود. آقای ترامپ این هنوز اول کار است.
انتهای پیام/
نظر شما